شما اینجا هستید : خانه  »  تک آهنگدانلود آهنگ   »   دانلود آهنگ عرفان برزخ به نام اسارت

دانلود آهنگ عرفان برزخ به نام اسارت

تک آهنگ

عرفان برزخ اسارت
دانلود آهنگ جدید
عرفان برزخ به نام اسارت

Download New Music Erfan BarzakhEsarat

” دانلود با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ “

دانلود آهنگ عرفان برزخ به نام اسارت

لطفا به صفحه آموزش دانلود مراجعه کنید.

کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ شما

متن دانلود آهنگ عرفان برزخ به نام اسارت

حرکت کردم رو به جلو

کلمات با بیت میدوعه روی فلو

بدنم روی ورقام ولو

روحم و دیدم میخورد تلو تلو

افتاد یه گوشه مسته پاره

باهام حرف نمیزد متاسفانه

تو همون کنج کز کرده بود

هیچوقت برا حاله خوب قسمت نبود

جلوش یه دنیای پره سکوت

حق و دار میزنن مجرم و درود

خیانت جنسی شدیدا به وفور

عشقا مردن و شهر پره غرور

همه له شدن زیر دستای زور

میتا یخ زدن توی سرمای گور

یه سری برا اسکناس حبس کشیدن و یه سریا گم شدن تو ورقای پول

گم بودم تو هدفای دور

پشت سره هم به دنبال خبرای خوب

شعار تبعیض جنسی بلند شده و پیگیره ازادیه زن هولای ک*ن

ازادی همراه امنیت نی

قبلش باید پلنای ضرفیت چید

ازادی امنیت ارزو شده توی شهری که اماره جمعیت پیر

طناب عدل میپیچه گردنم

روراست و صافم که پره خنجرم

همیشه خواستم بخندم که بغض محکوم به سینه خیز دوره هنجرم

شد من تو خودم گم

مردم پی دین دین پی مردم

ده عع دین ده عع دستور و امر حاجی بگو چجوری مینویسن ده عع درد و

بوی خون میده دسته قاضی

نقابارو ور دارید دیگه بسته بازی

ورق سفیدیه دندون قلم و دید مدام به جوهرش کرد دست درازی

قانونای عجیب میرسه به تصویب

شیشه های خون توی قفسه به ترتیب

به نفع باشه قبول و مورد تاییده

در غیر این صورت میرسه به تکذیب

________________

اسیر تنم و افکارم بودم و روزام پر از تنهایی شد

تو غمگین ترین حالتم یه لبخند رو لبم طراحی کن

_______________

غمگین کوچه ها بودم که رو دیوارا پره اسارت و میله ها بوده

ولی میله هارو به شکل قصر جلوه دادن و دوربینم زوم روی سینه هاشونه

یه درد عجیبی اغشته به روحم شده

یه حس ترسی تشنه به خونم شده

من پره درد روحی ام و پره نفرت و کینه

بازی رو اون کسی میچرخه که قصه رو میگه

قلمم هی سعی میکنه تموم نشه جوهرش

بدنش و داره میفروشه جلوی شوهرش

شوهرشم دیشبش روی ک*ه دیگه بود

شوهر پی ک* ناب و زنم پی ک*ره خوب

من من پره اسارت

یه روحی که به خودشم میکنه حسادت

رد دستام رو بدن سردی حک شده که مشتم مدام بهش میکنه اصابت

چقدر از خودم بریدم

بعضی وقتا به خودمم میخوره گریزم

ولی نمیخوام برگردم بش

خیلی وقته پر کشیده ع قلبم عشق

من تو رویای خودم مردم

هی باختم تا که خودم بردم

با همه خوب بودم ولی خب حاجی تهه قصه ضربه ها رو خودم خوردم

تو تنهاییام با خودم جنگیدم

تو تنهاییام خیلی چیزا فهمیدم

تو تنهاییام با خودم خندیدم

تو تنهاییام داستانا من دیدم

کل روز و به خودم درس میدم

اخر شب به خودم درس پس میدم

تک و تنها تو شهر چرخیدم

یه وقتایی ام از خودم ترسیدم

هدیه کردم قلبمو برات ولی قلبم پره دردشد

مغزم پره افکار تو بود و روحم تو خودش غرق شد

سرد شد اون پسرک بازیگوش که رو لبش همیشه لبخند میزاشت

دلش واسه خودش تنگ میشد و خودش خودش و از دست میداد

خودش و از دست میداد

_________________

اسیره تنم و افکارم بودم و روزام پر از تنهایی شد

تو غمگین ترین حالتم یه لبخند رو لبم طراحی کن

_________________

هر سری به هر وری به هر طریق به هر دری

ضربه زدیم در بسته بود و خوردیم به پنچری

یه میز و یه جفت صندلی

که خالی بود و هر روزم عاشقای کمتری

پیدا میشد تو این شهر پر از درد و هیاهو

یه پدری که عاری از کلمه ی حیا بود

واژه ی وفا رو ع بین بردیم و بگو از اعتماد مونده چقدش برامون

تربیت اشتباه بچه ناخلف

جای صحبت و گفت و گو درگیریه با طرف

حاجی روزای ما مثه شبا تاریک و تاره و من این همه مسیر و پیاده میرم تا هدف

صبح روز بعد

یه دنیای غمگین و درد و سوزه سرد

یه گرگ مغرور که تو دردای خودش سرش و بالا گرفت و کلی زوزه کرد

سرم عادت کرده به سردردای هر روزش

گیر و گیج و گمه تو هر روزای مرموزش

عدالت اشتباه وقاحت تا دل بخواه

شکایت بی اعتنا شرافت بی اکتفا

پرواز پرنده های بی پر و بال

سرو تهشم بزنی باز بی سر و پاس

به غریبانه ترین شکل ترد میشدم و تو بدترین نقش و حال و روزه بد کی من و خواست

هر رو امید فردای روشن و میدادم

امیدم و گرفتن و کشتن وبیمارم

تو زندون دلم ع بیخ و بن غم آلودم و توی اتاق تنهاییام یه گوشه یه دیوارم

ع خودم یه جورایی عصبی و دلگیرم

ع خودم فراری و هی میرم و هی میرم

بین زمین و اسمون گیر کرده بودم

راه رفتن سخته با این پای بسته به زنجیرم

من یه روزایی ام حتی خسته تر از اینم

یه روحم که بعضی مواقع مسته تنم میشم

یه وقتایی تو سکوت مغزم میشینم و یه وقتایی ام خودمو دسته قلم میدم

جای خنجره نفرت هنوزم روی پشتمه

هنوزم اون کبودیا روی مشتمه

حالا اینجام یه ادمه سرد و یخ زده

یه گم شدع که درون خودش پی مقصده

نظرات

  • نظرات پس از تایید مدیریت نمایش داده خواهند شد.
  • لطفا نظرات خود را بصورت فارسی تایپ کنید.
منتشر شده : ۰ در حال بررسی : ۰